پرایس اکشن (Price Action) به معنی تمرکز روی تغییرات قیمت یک دارایی با هدف پیشبینی روند حرکت آن در آینده است. تحلیلگران تکنیکال در سالهای اخیر الگوهای پرایس اکشن گوناگونی را معرفی کردهاند. هر یک از الگوهای پرایس اکشنی در شرایط خاصی روی نمودار قیمت داراییهای مختلف ظاهر میشوند. آشنایی با آنها به شما کمک میکند تا پیشبینیهای دقیقی از روند پیش روی نمودار قیمت داشته باشید. از همین رو تصمیم گرفتیم در این مطلب به معرفی انواع الگوهای پرایس اکشن بپردازیم.
الگوهای مهم پرایس اکشن
انواع الگوهای پرایس اکشن در قالب سبکهای معاملاتی معرفی میشوند. تنوع سبکهای معاملاتی که تحلیلگران مختلف ابداع کردهاند، بسیار زیاد است. ما در اینجا روی 3 الگوی پرایس اکشن پرکاربرد در بازارهای مالی تمرکز میکنیم که از محبوبیت بالایی برخوردار هستند.
1. الگوی پرایس اکشن لنس بگز (Lance Beggs)
لنس بگز یک خلبان استرالیایی است که علاقه زیاد به معاملهگری او را به بازار فارکس کشانده است. او معتقد است که عامل احساسات نقش تعیین کنندهای در معاملات بازارهای مالی دارد. به همین دلیل وقتی شاخص ترس و طمع در بازار اوج میگیرد، اشتباهات تریدرها به شدت افزایش پیدا میکند. در این حالت بازیگران بزرگ هم دامهای مختلفی را برای معاملهگران تازهکار پهن میکنند.
لنس بگز با استفاده از سبک اختصاصی پرایس اکشن خود تلاش میکند تا فرصتهای معاملاتی که در این شرایط در بازارهای مالی ایجاد میشوند را شناسایی کند. به عبارت دیگر هدف نهایی الگوی پرایس اکشن لنس بگز، کمک به معاملهگران خرد برای همراهی با روندهای اصلی در بازار و جلوگیری از ورود به معاملات هنگام تضعیف روندها است.
لنس بگز چند ستاپ معاملاتی را برای سبک اختصاصی معاملاتی خود پیشنهاد کرده است. مهمترین آنها با نام TST یا تست حمایت و مقاومت شناخته میشود. در این حالت باید محدودههای حمایت و مقاومت را در نمودار ترسیم کنید. وقتی نمودار قیمت به محدوده حمایت یا مقاومت نزدیک شود و توان عبور از آنها را نداشته باشد، تغییر مسیر میدهد. شما میتوانید از این فرصت برای ورود به پوزیشنهای معاملاتی استفاده کنید.
گاهی اوقات ممکن است که نمودار یکی از سطوح حمایت یا مقاومت را بشکند؛ اما در تثبیت موقعیت جدید خود ناکام بماند. در این حالت با ستاپ شکست ناموفق یا BOF سروکار داریم. رفتار نمودار بعد از شکست ناموفق خطوط حمایت و مقاومت نیز دقیقا مانند ستاپ TST است.
اگر نمودار یک محدوده حمایت و مقاومت را به طور کامل بشکند و از آنها عبور کند، عملا وارد ناحیه جدیدی میشود. در این حالت ممکن است شاهد پولبک زدن نمودار به محدوده شکسته شده باشیم؛ اما نمودار هرگز به روند قبلی باز نمیگردد. پولبک زدن نمودار فرصت مناسبی را برای ورود معاملهگران خرد به پوزیشن معاملاتی فراهم میکند. این ستاپ معاملاتی تحت عنوان پولبک بعد از شکست یا BPB شناخته میشود.
2. الگوی پرایس اکشن RTM
RTM یکی از الگوهای پرایس اکشن پیشرفته است. RTM مخفف عبارت Read The Market به معنی خواندن بازار است. آر تی ام روی عرضه و تقاضا در بازارهای مالی تمرکز میکند و به دنبال شناسایی نقاطی است که ورود و خروج به بازار با حجم سنگین صورت میگیرد. هدف از این استراتژی نیز شناسایی نقاط ورود و خروج معاملهگران بزرگ در بازار است.
برای شناسایی نقاط ورود و خروج سنگین در نمودار قیمت، باید رفتار کندلها را تحلیل کنید. یک رویه مشخص در معامله الگوهای کندلی پرایس اکشن RTM برای این منظور وجود دارد. شما باید قدرت کندلها را با هم مقایسه کنید. دو کندل قیمت را در کنار هم در نظر بگیرید. اگر بدنه کندل سمت راست، بیش از نیمی از بدنه و سایه کندل سمت چپ را در بر بگیرد، اصطلاحا گفته میشود که کندل سمت راست بر آن غالب است. رنگ کندلها مشخص میکند که این غلبه با خریداران یا فروشندگان است.
در مجموع شما برای تحلیل به سبک RTM با دو نوع کندل قیمت سروکار دارید که عبارتاند از:
- کندل مومنتوم
- کندل بیس
کندل مومنتوم نشان میدهد که غلبه در بازار با خریداران است یا فروشندگان. این نکته را به خاطر داشته باشید که هر چه بدنه کندل بزرگتر و سایه آن کوچکتر باشد، قدرت آن نیز افزایش پیدا میکند. در حالت ایدهآل یک کندل مومنتوم، سایه ندارد. این موضوع نشان دهنده نزدیک شدن عرضه و تقاضا به سطح تعادل در بازار است که به دلیل قدرت نسبتا برابر خریداران و فروشندگان رخ میدهد. همچنین منظور از کندل بیس، نوع خاصی از کندلها هستند که در آنها بدنه از سایه کوچکتر است. برخی از پرکاربردترین الگوهای پرایس اکشن که بر اساس سبک RTM ایجاد شده را در اینجا معرفی میکنیم.
الگوی اینگالف (Engulf)
الگوی اینگالف روی شکستن خطوط حمایت و مقاومت در نمودار تمرکز میکند. اگر بدنه یک کندل مومنتوم خط حمایت یا مقاومت را بشکند و سپس قیمت بسته شدن آن بالاتر از حمایت یا پایینتر از مقاومت باشد، الگوی اینگالف رخ داده است. هر چه شکست خطوط حمایت یا مقاومت با کندلهای قویتر و به شکل ناگهانی صورت بگیرد، اعتبار الگوی اینگالف نیز بالاتر میرود. در چنین شرایطی معمولا خط حمایت به مقاومت یا بالعکس تبدیل میشود. معاملهگرانی که از این فرصت برای ورود جاماندهاند، سفارش خود را در قیمت نزدیک به خطوط شکسته شده تعریف میکنند.
الگوی فلگ لیمیت (Flag Limit)
گاهی اوقات نمودار قیمت در یک محدوده رنج بین دو خط حمایت و مقاومت افقی قرار میگیرد. اگر نمودار با یک کندل مومنتوم قوی وارد ناحیه رنج شده باشد و برای شکستن و خارج شدن از محدوده رنج ک کندل بیس تشکیل شود؛ همچنین بعد از آن یکی از شرایط RBR، DBR، DBD یا RBD در نمودار رخ دهد تا نمودار بار دیگر به سطح محدوده رنج بازگردد، الگوی فلگ لیمیت روی نمودار ظاهر میشود.
در الگوی فلگ لیمیت برای شناسایی کندلهای بیس گاهی اوقات لازم است که به سراغ تایم فریمهای کوتاهتر بروید. علاوه بر آن هرچه نمودار سریعتر از محدوده رنج خارج شود، اعتباری الگوی فلگ لیمیت به همان نسبت افزایش پیدا میکند. در این حالت شما میتوانید نقطه شکست محدوده رنج را برای ورود به پوزیشن معاملاتی انتخاب کنید.
الگوی کازیمودو (Quasimodo)
کازیمودو (QM) یکی از الگوهای کلاسیک پرایس اکشن به سبک RTM است. هنگام ایجاد این الگو بسیاری از خریداران و فروشندگان در بازار دچار سردرگمی شده و فریب معاملهگران بزرگ را میخورند. معمولا کازیمودو از ترکیب دو الگوی اینگالف در کنار هم به وجود میآید.
الگوی کازیمودو هم در روند صعودی و هم در روند نزولی تشکیل میشود. در اینجا روند نزولی را در نظر بگیرید. ابتدا یک سقف قیمت در نمودار به وجود میآید. سپس نمودار روند نزولی پیدا میکند و وارد محدوده رنج میشود. در محدوده رنج یک کف قیمت تشکیل میشود که اینگالف اول است. سپس خیلی زود روند صعودی شکل میگیرد و این بار سقف قیمت بالاتر از سقف قبلی به وجود میآید که اینگالف دوم است.
پس از آن بار دیگر روند نزولی میشود اما این بار نهایتا تا خط مقاومت محدوده رنج ادامه پیدا میکند. پس از برخورد با این خط، نمودار بار دیگر روند صعودی را آغاز میکند. در این حالت شما باید نقطه ورود خود را جایی بالاتر از خط مقاومت محدوده رنج و حد ضرر را نیز جایی پایینتر از خط مقاومت تعریف کنید.
3. الگوی پرایس اکشن ICT
مایکل هادلستون یکی دیگر از الگوهای پرایس اکشن تحت عنوان ICT را معرفی کرد. در این سبک تحلیل تکنیکال به هیچ عنوان از ابزارهایی مانند اندیکاتورها استفاده نمیشود. تمرکز اصلی این سبک نیز روی شناسایی احساسات معاملهگران در بازارهای مالی است. با استفاده از پرایس اکشن ICT این طور فرض میشود که هر چرخه بازار از 4 مرحله زیر تشکیل میشود:
- انباشت (Accumulation)
- انباشت مجدد (Re-Accumulation)
- توزیع (Distribution)
- باز توزیع (Re-Distribution)
در مرحله انباشت شاهد ورود نقدینگی به بازار هستیم. سرمایهگذاران بزرگ در مرحله انباشت، پول هوشمند وارد بازار میکنند. نمودار قیمت در مرحله انباشت معمولا روند نزولی یا رنج دارد. بعد از پایان این مرحله روند صعودی آغاز میشود. معمولا این روند صعودی با شیب تندی همراه است.
در پایان این فاز، بخشی از خریداران دست نگه میدارند و منتظر فرصتهای بهتر برای خرید میمانند. به همین دلیل حجم خرید کاهش پیدا میکند و به نوعی توازن بین خریداران و فروشندگان شکل میگیرد. این موضوع باعث شکلگیری روند رنج در نمودار میشود. اصطلاحا به این مرحله، انباشت مجدد میگویند. با پایان یافتن این مرحله بار دیگر روند صعودی در نمودار آغاز میشود. این امکان وجود دارد که شیب روند صعودی جدید کمتر باشد.
توزیع دارایی در مرحله سوم رخ میدهد. سرمایهگذاران بزرگ پس از کسب سود به آهستگی از بازار خارج میشوند. با شروع مرحله توزیع، شیب روند صعودی کاهش پیدا میکند؛ اما همچنان روند صعودی با شیب ملایم ادامه مییابد. در واقع بازیگران بزرگ سعی میکنند شرایط را عادی جلوه دهند تا معاملهگران خرد در بازار باقی بمانند. در پایان این مرحله روند نزولی آغاز میشود.
در میانه روند نزولی سفارشهای فروش کاهش پیدا میکنند. به همین دلیل شرایط به گونهای پیش میرود که توازن قدرت بین خریدار و فروشنده در بازار شکل میگیرد. به این ترتیب وارد مرحله باز توزیع میشویم. در پایان این مرحله بار دیگر روند نزولی ادامه مییابد. این چرخه به صورت دائمی در بازار تکرار میشود.
در پرایس اکشن به سبک ICT رفتار معاملهگران بزرگ نظیر بازارگردانها زیر نظر قرار میگیرد. به این ترتیب شما میتوانید نقاط ورود یا خروج نقدینگی با حجم بزرگ در بازار را شناسایی کنید. این الگوی پرایس اکشن بیشتر از سوی معاملهگرانی مورد استفاده قرار میگیرد که قصد سرمایهگاری بلند مدت در بازار را دارند.
کلام پایانی
در این مطلب با تعدادی از مهمترین الگوهای پرایس اکشن آشنا شدیم. معرفی تمام الگوهای پرایس اکشن در یک مقاله امکانپذیر نیست؛ چراکه تنوع سبکهای پرایس اکشن بسیار زیاد است. در پایان تاکید میکنیم، فارغ از اینکه کدام الگوی پرایس اکشن را در ستاپ معاملاتی خود بهکار میبرید، حتما قبل از به کارگیری آن در معاملات واقعی، نسبت به بک تست گرفتن اقدام کنید. به این ترتیب میتوانید با اطمینان خاطر بیشتری در بازارهای مالی سرمایهگذاری کنید.